زن (ادامه )2
برخی اصطلاحات پست مدرن
هوک آپ؟به دام انداختن.
شده در خیابان بدون برنامه وقصد قبلی از کالایی خوشتان بیاید وآن را تهیه کنید ،وچند قدم آن طرف ترنمونه ایبا جلوه هایی به غیر کالای مزبورببینید وآن راتهیه کرده وبه فروشنده ی قبلی بگویید منتخب قبلی را پس بگیرد واگر موفق نشدید ،آن را در گوشه ای رها کرده ویا به راحتی به دیگری ببخشید.
فمینیست ها ،اخلاق جنسی این گونه را تبلیغ می کنند.آنها به هدف مند بودن اخلاق جنسی معتقد نبوده وگام اول برطرف کردن این نیاز وودیعه ی الهی را که اساس تشکیل خانواده وبقای بشریت را در درون خود نهفته دارد ،به بازی گرفته وآن را باتنوع طلبی وبدون هزینه ی وقت،اندیشه وتعهد می خواهند.
گزارشگر شبکه ان بی سی در جمع بندی خود می گوید :«قرار ملاقات گذاشتن در محوطه دانشگاه وبقیه جاها به تاریخ پیوسته است.»به گفته شلیت:«چرا قرار ملاقات بگذاریم وقتی به آسانی می توان هوک آپ کرد وآن را به هم زد ودوباره هوک آپ کرد؟....ودر ادامه می گوید:زنان کمتر از مردان به این هوک آپ ها علاقه نشان می دهند.به گفته ی وی حدود پانزده سال است که فمینیست ها ومحافظه کاران برسر تعریف حد و حدود رفتار برای آن که جزء روابط نا خواسته قرار بگیرد،در گیر
بحث های تندی هستند.»
سؤال این است کدام انسان عاقلی می تواند باقائل شدن حرمت یک فرد برای خودش اجازه بدهد او را همچون طیور یا چهارپایان در دام بیندازند.مگر غذا یک نیاز اساسی بشر نیست ؟چگونه است که راضی نیستیم به دلیل رفع گرسنگی مانند جانوران در دام بیفتیم .آن هنگام نیاز اساسی دیگریعنی میل جنسی راابزار غفلت واسیر شدن خود سازیم .بدتر از این آن که به هوای برآورده شدن نیازخودت را برده سازی وارباب مکر به تو بخندد وهیچ خبری هم نباشد.شکارچی حیله گر تو را رها کند وبه سراغ دام گسترانی های بعدی اش که به صورت یک عادت غیر انسانی است برود وهر از چند گاهی بعد از کلی چشم به راهی به تو سری بزند واسمش را بگذارد حفظ لذت مراحل برطرف کردن نیاز.براستی فیمینیست با آن همه ادعایش در تحقق بانوان برایشان چه می خواهد؟بازیچه بودن،شرم داشتن از زن بودن؟بلا تکلیف ماندن؟انسان را به صورت حیوان به زندگی ترغیب نمودن؟
مرحله ی دوم در تعلیمات پست مدرن دامپینگ یا دوست دختر خود را رها کردن یا به عبارتی اورا بلا تکلیف گذاشتن است.ومرحله یسومسرزدن بعد از رها کردن است.به گفته ی نویسنده بیشتر دخترها منتظر این سرزدن ها هستند.در حالی که این سرزدن هاسبب تحقیر زن می شود.وی از این که جامعه ی آمریکا همگان را به برقراری چنین روابطی تشویق می کند ،ابراز تاسف می کند.
امروزه این فرهنگ غلط ،طرح پرسش هایی پیرامون مردی که قرار است با رابطه داشته باشند را با مضامینی چون آیا آدم بااخلاقی است ویا معنای مرد بودن را می داند رد کرده واین را تبعیض جنسی به حساب می آورند.نویسنده دیدگاه دختران مبنی بر لزوم ارتباط با تعداد زیادی از مردان را مورد انتقاد جدی قرار می دهد.وی معتقد است بسیاری از دختران صرفا به علت فرار از قضاوت منفی دیگران به چنین کاری دست می زنند،زیرا در غیر این صورت ،جامعه آنها را زشت ،غیر طبیعی ونابالغ قلمداد مینماید.در واقع آنان می خواهند مورد استهزای دیگران قرار نگیرند.
تجربه های محیطی
خانم س می گوید در زمان طاغوت خویشانی داشتم که تا حد توان حرام وحلال خود را رعایت می کردند.شهرستانی بودیم وآداب ورسوم بسیا ر دوست داشتنی برای عروسی ها،لیکن حریم الهی رعایت می شد .پولدارها هفت شبانه روز وکم بضاعت ترها حداقل سه شبانه روز دوستان وخویشاوندان را ولیمه می دادند.صله ی رحم بود.شادمانی وهمدلی وهمکاری هم برای خود تعریفی بی نظیر می یافت.آقای ش بعد از اتمام تحصیلاتش تحت بعضی شرایط آموزشی وشاید هم نا کافی بودن معرفتش از دین دختری بی حجاب را خواستگاری کرد وبا پافشاری بسیار اورا عقد نمود.
تشویق خانواده ی عروس خانم وشخص آقا داماد به کشف حجاب در مقابل دوربین عکاس باشی که به قول آنها اگر هم قرار باشد به کسی نگاه کند یه عروس نگاه می کند که صد البته آقا داماد با این موضوع مشکلی نداشت؛تعریف وتمجید از زیباییهای خداداد خواهرها توسط اطرافیان ،ضعف نفسانی وپایین بودن اعتماد به نفس خانواده ی داماد که خود را با موقعیت جدید وفق نداده بودند ومات بودند وبسیاری دیگر آغاز کشف حجاب دخترهای خانواده شد در مراسمی که زن داداش در آنجاشرکت داشت وکم کم فامیلی که آن روز لب گزیدند وبه یکدیگر متحیرانه نگاه کردند رنگ پذیرفتندوبعضی پسرهای فامیل که خوش برخوردی ورفتارهای رنگی تازه وارد را دیدند،فکر تهیه عروسک خوش آب ورنگی که به قول آن فاعل اولی بشود به همگان نشانش داد افتادند واگر بعد از قریب چهل سال به مهمانی های عادی این جماعت هم که سر بزنی آن قدر حد الهی را شکسته می بینی که نمی توانی از اندوه اجدادشان در زیر خاک غافل بمانی واگر حتی برای مجلس ولیمه ی حجشان هم وارد محفل شوی در حالی که محجبه باشی،کمی سختشان است وچند نفر به خدمتت می آیند وتورا به غیر آنچه حدش در قرآن مشخص است دعوت می کنند.
دوستان اگر این نمونه را باز گو کردم هدفم این بود که نرم وخزنده بودن دشمن را تمثیل کنم.زن گرایان وترویج کنندگان شومی هایشان دربین ماهم هستند ولی به زبان خودمان شروع به کار
کرده اند.مادری می گفت :دخترم می دانم که سلیقه ی توبا همسرت متفاوت است ؛اما خودت را عادت نده هر چه برایت هدیه خرید ایراد بگیری وبه کناری بیندازی ؛بلکه آن را استفاده کن وبه این نیت که همسرت به تو علاقه نشان داده ،همیشه علاقه اش را در قلبت افزون کن؛مباد که اگر امروز وفردا از کالایی که برایت تهیه کرده خوشت نیامد ودائما هدایای همسران دیگران تورا وسوسه کرد ؛روزی برسد که بگویی همسری همانند همسر فلان کس می خواهم وبخواهی خود او را هم عوض کنی .این مادر با تجربه مشابه این نصایح را به پسرش مینمود ودر امور همسرداری وحفظ خانواده عواملی چون صبر،گذشت ،مثبت نگری ،پایبندی ،پرهیز از مقایسه،همدلی وهمکاری و...رامهم شمرده وتاکید می نمود.
او از بانویش فاطمه س عفاف ،حیا ،پاکدامنی ورعایت احوال همسر را به همراه بسیاری تعالیم دیگر فرا گرفته بود ودر سیره معصومین ع آزادی مرد وزن به غیر از بندگی خدا را شعار خود وخانواده اش ساخته وبسیارند این گونه بانوان در میهن ما ودر خانواده هایمان.چه ارزنده است گوهر های پنهان را بیابیم وبه وجودشان افتخار کنیم.کلامشان را بشنویم وبا مطالعه وتحقیق وبه روز کردن آموخته ها با ادبیات قابل درک برای خود ودیگران مفید ومؤثرباشیم.
چند سؤال
آیا لازم است خودمان را در دوزخ هلاکت بار دنیای هوس مردان بیندازیم به این نیت که به من نگویند عقب مانده؟
آیا لازم است اجازه دهیم عطر گل وجودمان را هر نا پاکی استشمام کند به این منظور که از همسالان خود عقب نمانده باشیم؟
ممکن است عاقل باشیم وبه دیگران اجازه دهیم در مورد میزان حیاوعفاف ما تصمیم بگیرند وگوهر وجودمان را با تبلیغاتشان به حراج گذارند.
ما که دوست نداریم تنزل حیوانی داشته باشیم چگونه به فرد مذکری اجازه دهیم که به دوستش به عنوان افتخار بگوید من ....دوست دختر دارم ولی خودت می دانی که اینها به درد زندگی نمی خورند.آیا خودش به درد زندگی می خورد؟
این سوالات همواره مرا به خود مشغول می دارد که نکند در خانواده ی پاک وبی آلایش ما هم ویروس ان بیماریها رخنه کند.پیشگیری عاقلانه وآگاهانه در جامعه وظیفه ی همه ی ماست.اما خلق خوش ومدارا وشهامت وقاطعیت از ویژگیهای مؤمن است.
به پهنای صورت اشک می ریخت
در مراسم تشییع پیکر شهدا شرکت کرده بود .با حال ادب واحترام سر کج کرده ودر خلوت خود با امام صادق ع وشهدا گفت وگومی کرد .صدایش را نمی شنیدم ولی حالش را تا حدودی درک می کردم .اشیائی که برایش ارزشمند بودند به سرباز داد تا به تابوت شهدا متبرک کند.مرا جذب کرده بود .عادتم تامل در رفتارهای دینی است وبی اختیار خود را شاگرد محضر مردم در جلوه های حضور اجتماعی ودینی می یابم .نگاهی به سر ووضعش انداختم .هیچ نگفتم ولی باخود اندیشیدم چه می شد اگر موقعیت مناسب بود واورا همانند دوستان نزدیکم ازاشتباهات کوچکی که نمره ی تحصیلی شان را از ماکزیمم کمی پایین می آورد آگاه سازم .این خواهرم با آن همه عشق ودل پاکی لباس مناسبی برتن نداشت وحجابش کامل نبود .لباس چسبان وموی پیدا شایسته ی حضور زن مسلمان در جامعه نیست.حتی اقلیت ها را هم دیده ام که به احترام قوانین اجتماعی واکثریت بیشتر از بعضی از ما رعایت می کنند.از خدا ی شهدا خواستم به حرمت امام جعفر صادق ع وخون شهید دستگیر همه ی ما ؛من جمله این دسته از عزیزان باشد ونورانیت دلشان را به یک یک واجبات قرآن افزون نماید.
الحمدالله رب العالمین که شیعه هستیم وعلاقه مند به کسب فضایل تشیع.خدا یاکمکمان کن.